جدول جو
جدول جو

معنی لیموی ترش - جستجوی لغت در جدول جو

لیموی ترش
(یِ تُ)
لیموترش. نوعی لیمو. و رجوع به لیمو شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لیموترش
تصویر لیموترش
میوه ای زرد یا سبز، بیضی یا کروی، خوراکی، ترش و از خانوادۀ مرکبات است، درخت این میوه با شاخه های خاردار و شکوفه های سفید که بلندی آن تا چهار متر می رسد
فرهنگ فارسی عمید
(تُ)
نوعی لیمو خرد و معطر و لطیف پوست که در جنوب ایران و در شیراز بهم رسد. لیمو عمانی. و نوع درشت تر آن باپوست ضخیم در سواحل دریای خزر به عمل آید. تفاح ماهی. و رجوع به لیمو شود
لغت نامه دهخدا
گونه ای لیمو که بصورت درختی است کوچک و بار تفاع 4 تا 5 متر که ریشه قوی و منشعب دارد. ساقه اش راست و مایل به سبز و دارای شاخه های خاردار است. برگهایش شفاف و متناوب برنگ سبز مایل بزرد و دندانه دار و یاکامل میباشد. از مشخصات برگ آن اینست که دمبرگ بال دار آن کم عرض تر از برگ نارنج و پرتقال است. گلهای آن متعدد و دارای بوی ضعیف وشامل گلبرگهایی است که سطح داخلی آنها برنگ سفید ولی در سطح خارجی کمی مایل به قرمز یا بنفش اند. میوه لیموترش پس از رسیدن برنگ زرد روشن ومزه آن ترش و مطبوع است. دانه هایش بدون بو ولی دارای طعم بسیار تلخ میباشند. در زیر بافت بشره پوست لیمو ترش کیسه های بزرگ و فراوان محتوی اسانس وجود دارد. از فشردن میوه این گیاه آب لیمو میگیرند لیموی ترش لیمون بلدی لیموی بلدی لیمون مالح لیمون مصری لیموی آب
فرهنگ لغت هوشیار